معنی اثری از آندره موروا

سخن بزرگان

آندره موروا

هیجانات شدید نفسانی و عشق و شهوت و خشم نمی تواند یک بشر را، یک انسان را راهنمایی و رهبری کرده و به هدف و مراد خود برساند.

اگر ما دلدار خود را با ویژگی های خاص خودش برگزیده ایم، باید بگذاریم که او در حرکات و پرورش و نمو آزاد باشد.

آزادی، یک حق غیر قابل تصرف بشری نیست، بلکه یک پیروزی مورد پسند است که باید هر روز این پیروزی و فتح از نو آغاز گردد.

هیچ تجربه و آزمونی را نمی توان دلیل اعتبار گرفت.

بهترین خلق و خوی، بردباری و متانت و به ویژه، خوش منشی و شوخ طبعی است که توانایی و قدرت آن را دارد که برای یک زن و شوهر خوشبختی فوق العاده به بار آورد.

طوفان، درد و تباهی را آشکار ساخته، اما او به هیچ وجه آفریننده ی تباهی و درد نبوده است.

یکی از موارد اساسی آیین دلبری این است که شخصی که می خواهد محبوب باشد باید وقت بیشتری را صرف تربیت و فرهنگ خویش نماید.

هیچ آموزشی بدون کاردانی مناسب نیست.

هدف آموزش و پرورش این نیست که متخصص و اهل فن تحویل بدهد، بلکه هدف آموزش این است که فکر و هوش عالی بسازد.

یک مرد خردمند، پس از آنکه زمانی را صرف کار و تلاش ویژه ای کرد، بقیه ی عمر را جز صرف آسایش خویشتن و فرهنگ و تربیت خاص خود نخواهد ساخت.

اگر با شتاب وارد مرحله ی قضاوت بی دلیل نشویم و شتابزده تصمیم نگیریم، آن وقت توانسته ایم گامی بزرگ به سوی فرزانگی و خرد و احتیاط و پرهیزگاری برداریم.

هر عمل دسته جمعی وقتی درست رهبری نگردد دچار آشفتگی و بی نظمی می شود.

اگر همه ی مردم می دانستند که همه ی مردم از همه ی مردم چه چیزها که نمی گویند، هیچ کس به هیچ کس سخنی نمی گفت.

مردمی که آرام تر و کندتر پیر می شوند آنهایی هستند که با فرهنگ و فرزانگی، دلیل و برهان زندگانی را درک نموده اند.

برای مردمانی که جز به تکمیل احساسات بشری نمی اندیشند، موسیقی پناهگاهی شایسته و ابزار سرگرمی مؤثری است.

هیچ انقلابی نتوانسته است نیکبختی و خوشبختی جاودانه ی اجتماعی را تضمین کند.

نخستین ویژگی مورد نیاز یک مدیر، داشتن اراده است.

یک مرد بزرگ عمل، به یک شاعر بایستی بسیار بیشتر نزدیک باشد تا به یک مؤلف دایره المعارف....

یک زن از نتایج زحمت های خود در تنظیم خانه که دنیای کوچک کاملی است باید به همان میزان مغرور و مفتخر باشد که یک رجل دولتی برجسته ای که توانسته مملکتی را نظم و ترتیب بخشیده و سازمان دهد.

مردی که سزاوار گرفتن نام "مردی" باشد به کار خود بیش از همه ی جهان و حتا بیش از هر زنی که او را دوست می دارد عشق می ورزد.

مرد اگر نمی خواهد در مرحله ی عشق و محبت خسته شود، باید با حسن نیت، اهمیت مقامی را که عشق در زندگانی و حیات یک زن دارد درک کند.

مدیر واقعی و حقیقی به بشریت اعتماد نمی کند، اما به چند تن از مردان به تمامی اعتماد می کند.

فن و هنر پیری آن است که انسان سالخورده خود را به منزله ی تکیه گاه زندگانی و به منزله ی مرد مورد اعتماد نسل های آینده قرار دهد، نه اینکه خود را در برابر جوانان به منزله ی یک دشمن و رقیب نمایان سازد.

زن خوب، وزیر دارایی خوبی برای خانه است و در اثر لطف و مهربانی و بینایی و بینش او است که بودجه ی خانه همیشه در تعادل است.

امید و رویای یک مرد عمل این است که در زمانهای بی نهایت دشوار و در موارد پیچیده و سخت، نسبت به ادراک حیوانی و هوش فطری خویش اطمینان خاطر کامل به دست آورد.

اگر زن درصدد تلاش و کوشش مجدد برای دور کردن مرد از شغل اش برآید، جز اینکه کینه و بغض مرد را به خود متوجه سازد نتیجه ی دیگری نمی گیرد.

استعداد و ذوق همیشه برای زن و شوهر، تازگی و تجدد و تنوع پایدار و همیشگی ایجاد می کند.

کسی که دیگری را دوست دارد و به راستی به او عشق می ورزد، هر روز تلاش می کند یک کشیش دهکده ای باشد که دوست دارد همه شب خیابان های تنگ و پرپیچ و خم خود را طی کند و در محیط اندیشه و هوش و استعداد محبوب خود گردش نماید.

صرف داشتن موهبت و استعداد کافی نیست، زیرا اگر آن را به حال خود رها کنند عقیم می ماند.

تا زمانی که انسان گمان می کند وجودش می تواند برای جلوگیری از خطا و اشتباه مفید باشد باید در پست خود باقی بماند.

یک مدیر حقیقی هیچگاه گمان و باور ندارد که یک هدف که برآورده شد، دیگر همه ی کارها جاودانه و منظم و روبه راه شده است.

در ادبیات نیز مانند عشق نمی توان به گزینش دیگری اعتماد کرد. باید که مؤمن و معتقد و وفادار باشیم نسبت به آنچه که طبع و اندیشه ی ما می پسندد.

باید در هر کاری به امکان و عملی بودن آن کار ایمان داشت.

هیچ پیروزی ای آینده ی ما را در نظر ما مشخص نمی سازد و نمی تواند باعث اعتماد ما به آینده ی دور و درازی باشد.

در دنیا عده ی اندک شماری یافت می شوند که می توان به آنها اعتماد کرد؛ باید گشت و اینها را یافت.

تا زمانی که کارت به انجام نرسیده، نباید از راهی که برگزیده ای، از انحراف و تغییر جهت روی برتابی.

پیرمردان بسیارند و برای برگزیدن و بهره گیری از آنها نباید دنبال شناسنامه و تاریخ ولادت آنها رفت و کهن ترین آنها را برگزید، بلکه باید به دنبال بهترین آنها رفت.

یک پیرمرد بدون اندوه و با نشاط هرگز بدون دوست و رفیق نخواهد ماند.

درد حقیقی پیری در ضعف جسمانی نیست، بلکه در سهل انگاری و بی باکی روحی است.

چیزی که بدون زحمت و رنج آموخته شود روزی فراموش می شود.

به راستی تسلی بزرگی است که کسی بتواند در زمان های درد و تنهایی و فراق، دست کم یک خاطره ی کامل درخشنده را به یاد آورد.

هر بشری می تواند در ژرفای اندیشه ی خود پناهگاهی بسازد و در آن جای امن، هر گلوله ی سنگین و گران و هر سخن نابجا و نیشدار و مسمومی را ناچیز شمرد.

خوب اندیشیدن آن است که ما از مدل و نمونه ی کوچک داخلی دنیای وجود خودمان بر اساس دنیای بزرگ و حقیقی، تصویر درست و روشنی که سزاوار وجود خود ما است بسازیم.

به هر اندیشه و هوش و ادراکی، غذای ویژه ی خودش را باید تجویز کرد که مطابق با اشتهای آن اندیشه باشد.

برای مرد عمل، اندیشه با عمل درهم است، همان گونه که برای یک شاعر، اندیشه با تصویر و نشانه های درهم و مربوط می باشد.

برای کار کردن کافی نیست که انسان پشت یک میز بنشیند، بلکه باید خود را در هنگام کار از همه ی اندیشه های گوناگون پاس داشته و در امان نگاه دارد.

کسی که بخواهد همه کاره باشد هیچ کاره است.

کسی که با نیروی تمام دوست دارد و با قدرت کامل عشق می ورزد، می فهمد که اگر لازم باشد باید خود را تازگی مجدد بخشد و دم به دم خویش را نو و نوتر نماید.

شعر، گونه ای از حالت تاثر و هیجان است که در آن حالت، آرامش و سکون به انسان دست می دهد.

رمز پاس داشتن چابکی و نرمی و ظرافت آن است که انسان هیچ گاه ورزش را ترک نکند.

راز اینکه انسان را دوست بدارند، این است که او دوست بدارد.

در عمل، کسی که خود را می گذارد تا بخورند اش، خورده می شود و می میرد، بدون اینکه اثری از خود بر جای گذارد.

خونسردی، بزرگترین صفت برای کسی است که امر فرماندهی را بر عهده گرفته است.

پیروزمندان! فراموش نکنید که پیروزی های بشری همیشه نسبی و موقتی است.

بهتر است انسان میزان و مقدار کمی از امور را کامل فرا گیرد تا اینکه به طور متوسط مقدار زیادی از مواد را بیاموزد.

به راستی عبث و بیهوده است که انسان از طبیعت چیزی را بخواهد که به او داده نشده است.

بشر خیلی زود به خوشبختی عادت می کند و خیلی زود هم فراموش می کند که خوشبخت است.

بشر به امید زنده است و امید همان آرزو است.

با تمام وجود نسبت به کسی که سزاوار و شایسته ی عشق شما به نظر می رسد سوگند وفاداری یاد کنید.

انسان همیشه در پی چیزی است که از او دوری می جوید و رد می کند چیزی را که به او تسلیم می گردد.

رازداری نقشی است که حاضر جوابی و دانایی ویژه ی خود را لازم دارد، اما از همه جهت، مسرت انگیز و شعف [=شادمانی] آمیز است.

کار، از بین برنده ی کسالت و عیب و نیاز است.

اگر یک معاون و یا قائم مقام به گونه ای قلبی نپذیرد که مدیر مافوق او، دانستههای تجربههایش بالاتر از او است، هرگز نمی تواند خدمتگزاری درست باشد.

دانشمند کسی است که از بررسی ها و تجربه های خود، حدس ها و قیاس هایی [=سنجش] بدست آورد که دارای روابط همیشگی و ثابت از نظر فنون (حوادث حسی) باشند.

دگرگونی های پرشتاب و نوآوریهای شگفت انگیز دلیل پیروزی جوانی است و استقامت و پایداری، ثبات و استحکام سنن و عادت ها، دلیل بر حیثیت و شرف پیری است.

قدرت و توان بیش از آنکه مربوط به سن و سال باشد، به تندرستی و سلامت وابسته است.

بدون وجود وجود فرمانده ی شایسته و سزاوار، عیچ عمل نظامی، هیچ حیات ملی و هیچ زندگانی اجتماعی وجود ندارد و نمی تواند وجود داشته باشد.

سرور و مسرت بسیار زیاد به دست آمده از کار خوب به حدی است که می تواند جانشین تمام مسرت ها و خوشی های جهان گردد.

عشق پیرانه سر نیز می تواند آن قدر مؤثر و گیرا و همان اندازه صادقانه و صمیمانه باشد که مهرورزی ایام جوانی، صادقانه و صمیمانه و مؤثر و گیرنده است.

کسی که در دسترس و معرض دید و همنشینی قرار ندارد آسان می تواند مورد تحسین و ستایش قرار گیرد.

هیچ رهبری نمی تواند قدرت خود را پاس دارد، مگر اینکه هر روز خود را سزاوار آن قدرت نشان دهد.

جنگ و نبرد زندگانی باعث پایداری و قوت شما خواهد شد.

فن پیر شدن عبارت است از جنگ و نبرد در برابر بدی ها و معایب پیری، که در پایان زندگانی ما، یعنی دوره ی نیکبختی و خوشبختی ما پا به عرصه ی ظهور می گذارد.

یک روح آرامش جو که آرامش و مسالمت [=سازواری] را در سراسر وجود خود احساس می کند، چه ترسی ممکن است به خود راه دهد؟

در بسیاری از زمانها، پیرمردان بهتر از جوانان، راه و رسم فرمان دادن و اداره کردن را می دانند.

عیب و علت واقعی و اصلی پیری در ضعف جسمانی نیست، بلکه در بی علاقگی روحی است.

گرگ پیر تا زمانی که قدرت آن را دارد که طعمه ای به چنگ آورد و آن را از هم بدرد مورد احترام [=بزرگ داشتن] است.

مسرت ها و خوشی های زندگانی در سنین پیری بسیار لذت بخش تر و گواراتر از دوران جوانی است.

هر عملی که برای جوان گردانیدن و بازدارندگی از آشکار شدن پیری باشد یک عمل و رفتار ناشی از تمدن و مدنیت است.

حسود را آزار مده که خود در آتشی بی پایان می سوزد. هر چیزی که مطابق میل و آرزوی ماست، حقیقت محض به نظرمان می رسد و تمام آن چیزها که بر خلاف میل مان است، خشمناکمان می کند.

بهترین کتابها و رمان های عاشقانه آنهایی هستند که به آنها که سزاوار حقیقی محبت و عشق اند، راه و رسم زندگانی را بیاموزند.

در حقیقت، هیچ چیزی برای فرمانبران و زیردستان آنقدر باعث دلسردی و دلسوختگی از کار نمی شود که داشتن یک مدیر سست عنصر و دو دل و دورو.

هر چیزی که مطابق میل و آرزوی باطنی ما است، به نظر، حقیقت محض و هر آنچه بر خلاف میل ما باشد باعث خشم مان می شود.

هیچ کاری ممکن نیست برای مملکت انجام گیرد، مگر اینکه هوی و هوس و خواهش های نفسانی و هیجان های روحی مانند عشق و خشم و جز آن در امور مملکتی راه نداشته باشد.

وقتی که غذایی به عشق و محبت نرسد و بی قوت بماند، یا به خواب می رود و یا فنا می شود و یا به علت نقص کمک از مبدأ کمال و فراوانی دچار کاستی می شود.

ثروتها و نام آوریهایی که زاده ی یک لحظه از عمر اند در یک لحظه از زمان فنا می شوند.

اشخاص عاقل می کوشند تا خود را همرنگ محیط سازند و اشخاص دیوانه سعی می کنند محیط را به رنگ خود درآورند. به همین جهت تحولات و پیشرفتهای جامعه به دست اشخاص دیوانه بوده است.

افراد دانا کوشش دارند خود را همرنگ محیط سازند، اما اشخاص دیوانه سعی می کنند محیط را به رنگ خود در آورند. به همین دلیل، تحولات و پیشرفت های اجتماع به دست دیوانگان بوده است.

آگاه باشید! دوست داشتن و عشق ورزیدن را باید احساس کرد.

دانسته ها و آگاهی های ما جز در موارد لازم و مناسب از آنِ ما نیستند.

یک عشق بزرگ، به موجودات بسیار ساده قدرت و قابلیت تیزهوشی، از خودگذشتگی و اعتماد و اطمینان خاص می بخشد.

برای اینکه دوست پیدا کنی، باید خود را سزاوار و آماده دوستی کنی.

بزرگترین رمز خسته نشدن، طبیعی بودن است.

در رازداری، مسرت و سرور ویژه ی خودش نهفته است.

حل جدول

اثری از آندره موروا

هنر زندگی کردن، هنر خوب زندگی کردن، خپل ‌السلطنه ‌ها و لندوک ‌الدوله ‌ها، حلقه خانوادگی، سفری به سرزمین آرتیکل‌ها، تاریخ آمریکا، زندگی بالزاک، وی‍ک‍ت‍ور ه‍وگ‍و، رنج دلدادگی، در جستجوی جاودانگی، مستی عشق، هفت چهره عشق، رنج های جوانی ورتر

کلیما


اثری از آندره ژید

سکه سازان

واژه پیشنهادی

اثری از آندره موروا

اهل سحر و اهل منطق

آیزنهاور و نبرد با اروپا

بازگشت زندانی

بر بال های پندار

به بیگانگان با دستهای پر

این است اندیشه های من


رمانی از آندره موروا

گل های سپتامبر


رمان آندره موروا فرانسوی

کولیما


اثری از آندره ژید فرانسوی

خاطرات آندره والتر


نام اصلی آندره موروا نویسنده بزرگ فرانسوی

امیل هرتزوگ

لغت نامه دهخدا

موروا

موروا. [م ُ] (اِخ) آندره موروا. نام مستعار امیل هرزگ نویسنده و زندگینامه نویس و مورخ نامدار فرانسوی (1885-1967 م.) است که اصلاً از یک خانواده ٔ کارخانه دار یهودی بود که در سال 1870 م. به نورماندی پناهنده شد. وی در رشته ٔ فلسفه در دانشگاه تحصیل کرده، ولی استاد مسلم زندگینامه های داستانی است و نسبت به احوال مردم انگلوساکسن علاقه مند و کنجکاو است. از آثار اوست: 1- سرهنگ رامبل. 2- دیسرائیلی. 3- شللی. 4- بالزاک. 5- اقالیم. 6- ولتر.

معادل ابجد

اثری از آندره موروا

1232

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری